جدول جو
جدول جو

معنی رج سر - جستجوی لغت در جدول جو

رج سر
مرتعی در نزدیکی مرزی دره ی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ سَ)
دارای سر ناراست، بدرفتار. بدسر. بدسلوک
لغت نامه دهخدا
(گَ جَ)
ده کوچکی است از دهستان لور شهرستانک بخش کرج شهرستان تهران، سرراه شوسۀ کرج به چالوس. سکنۀ آن 50 تن است و پاسگاه پاسبانی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور، کوهستانی، معتدل. سکنه آن 132 تن. آب آن از قنات و محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(بُ جِ سَ بَ)
دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل. سکنه آن 231 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(اَ بُلْ فَ رَ)
سرخسی. او راست: امالی در فقه
لغت نامه دهخدا
(تِ زِ)
دهی است از دهستان سربنان در بخش زرند شهرستان کرمان که در 48 هزارگزی خاوری زرند و 6 هزارگزی خاور راه مالرو زرند به راور قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 50 تن سکنه دارد آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و حبوبات است شغل مردم آنجا زراعت است وراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از برج سرطان
تصویر برج سرطان
آبام خرچنگ تیر ماه
فرهنگ لغت هوشیار
نام مرتعی درحومه ی منطقه ی شیرگاه، روی تاق چوبی، لب پرتگاه
فرهنگ گویش مازندرانی
مکان بلندو صخره ای کوه که حالت ریزش داشته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
بر بالای گردنه، روی طناب، روی بند
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی است در اطراف تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی